پنجشنبه ۰۶ آذر ۰۴ ۱۰:۰۲ ۲ بازديد
برای اینکه بتوانیم درباره انواع روشهای مدیریت سرمایه تصمیمگیری کنیم، ابتدا باید بدانیم مفهوم سبد سرمایهگذاری دقیقاً چیست. سبد سرمایهگذاری یا همان پورتفو مجموعهای از داراییهاست که میتواند شامل سهام، اوراق بدهی، طلا، ارز، املاک، صندوقهای سرمایهگذاری و حتی رمزارزها باشد. نحوه کنار هم قرار گرفتن این داراییها در سبد، همان چیزی است که در دنیای مالی به آن «تخصیص دارایی» گفته میشود.
در مدیریت سرمایه، هیچ نسخه یکسانی برای همه وجود ندارد؛ بلکه شخصیت سرمایهگذار، میزان ریسکپذیری، شرایط اقتصاد و هدف زمانی، تعیین میکند کدام مسیر مناسبتر است. در این میان، دو رویکرد بسیار رایج و شناختهشده وجود دارد: سرمایهگذاری فعال و سرمایهگذاری غیرفعال.
پیش از آنکه بخواهیم وارد بحث مدیریت فعال یا منفعل شویم، باید دو اصل مهم مدیریت سبد را درک کنیم:
یعنی تصمیم بگیریم چه سهمی از سرمایه در هر نوع دارایی قرار بگیرد.
برای مثال:
۴۰٪ سهام
۳۰٪ اوراق درآمد ثابت
۲۰٪ طلا
۱۰٪ داراییهای نوظهور مانند رمزارز
این نسبتها به ما کمک میکنند ریسک و بازده پرتفوی را کنترل کنیم.
راهنمای کامل سرمایهگذاری در ملک و ساختوساز
تنوع یعنی تخممرغها را در یک سبد نگذاریم. اگر بازار سهام سقوط کرد، داشتن طلا، املاک یا اوراق بدهی میتواند بخش بزرگی از ریسک ما را پوشش دهد.
ریاضیات مالی ثابت کرده است که تنوع صحیح میتواند بازده کلی سبد را افزایش و نوسانات آن را کاهش دهد.
سرمایهگذاری فعال یعنی شما (یا مدیر پرتفوی شما) در تلاش هستید بازدهی بیشتر از بازار به دست آورید. به عبارت سادهتر، هدف این است که شاخص کل، شاخص طلا یا هر معیار دیگری را «شکست دهید».
برای این کار باید:
تحلیل مداوم وضعیت اقتصادی
بررسی عملکرد شرکتها
دنبال کردن اخبار سیاسی و مالی
خریدوفروش به موقع داراییها
را انجام داد.
مدیران فعال معمولاً تیمهای تحلیلگری دارند که فرصتهای سودآور را شکار کرده و پیش از دیگران وارد موقعیت میشوند. اما در عوض، هزینهها و ریسکها نیز بالاتر است، چون معاملات بیشتر و تصمیمات پیچیدهتری نیاز دارد.
مزایای مدیریت فعال
امکان کسب بازدهی فراتر از بازار
انعطافپذیری بالا در تغییر ترکیب سبد
مناسب برای بازارهای بیثبات یا غیرکارا
معایب مدیریت فعال
ریسک معاملات متعدد
کارمزد و هزینههای بیشتر
نیاز به تحلیل حرفهای و تجربه بالا
سرمایهگذاری غیرفعال یعنی سبد خود را مطابق روند کلی بازار ببندید و برای دورهای طولانی دست به آن نزنید. در این روش هدف ما غلبه بر شاخص نیست؛ بلکه همسو شدن با آن است.
بهعنوان مثال، فرد ممکن است واحدهای یک صندوق شاخصی بخرد که دقیقاً عملکرد شاخص کل بورس را تکرار میکند. یا ETF طلا تهیه کند و برای ماهها یا سالها آن را نگه دارد.
در این روش:
معاملات بسیار کم هستند
هزینهها و کارمزد پایین است
ریسک تصمیمگیریهای هیجانی کاهش مییابد
مزایای مدیریت غیرفعال
ریسک کمتر نسبت به روش فعال
اطمینان بیشتر نسبت به بازدهی نزدیک به شاخص
مناسب برای سرمایهگذاران مبتدی یا محتاط
معایب مدیریت غیرفعال
امکان کسب سودهای بزرگ و سریع کمتر است
در بازارهای نوسانی ممکن است فرصتهای مهم از دست برود
بازار پرنوسان و تورمی:
مدیریت فعال کارآمدتر است، زیرا فرصتهای دورهای سودآوری وجود دارد.
بازار آرام و منطقی:
سرمایهگذاری منفعل میتواند گزینهای مطمئنتر باشد.
اگر فردی پرریسک هستید و میخواهید سود بالایی کسب کنید، مدیریت فعال مناسبتر است.
اگر به دنبال ثبات بیشتر هستید، مدیریت منفعل انتخاب خوبی است.
سبدهای بزرگ معمولاً منفعل اداره میشوند، چون هزینه معاملات میتواند سود را از بین ببرد.
سبدهای کوچک امکان مانور بیشتری دارند و برای مدیریت فعال مناسبترند.
در بازارهای غیرکارا (جایی که اطلاعات ناقص است و قیمتها دقیق نیستند)، مدیریت فعال میتواند سود ایجاد کند.
اما در بازارهای کارا، اغلب سرمایهگذاری منفعل عملکرد بهتری دارد.
مدیران فعال و منفعل چگونه عمل میکنند؟
مدیران فعال
مدام دادهها را تحلیل میکنند
معاملات متوالی انجام میدهند
از نوسانات بیشترین بهره را میگیرند
ممکن است در یک دوره سود عالی و در دورهای دیگر زیان سنگین بدهند
مدیران منفعل
پرتفوی را بر اساس یک شاخص میبندند
معاملات بسیار کمی انجام میدهند
ریسک خطای انسانی کاهش مییابد
هزینهها پایین است
کدام بهتر است؟ فعال یا غیرفعال؟
هیچ پاسخی بهصورت مطلق درست نیست. هر دو روش در جای خود کاربرد دارند. حتی بسیاری از کارشناسان توصیه میکنند ترکیبی از هر دو بهترین نتیجه را میدهد.
مثلاً:
بخش بلندمدت و کمریسک سبد → مدیریت منفعل
بخش کوچکتر و قابل ریسک → مدیریت فعال
این ترکیب کمک میکند هم از بازده کلی بازار عقب نمانید و هم در موقعیتهای خاص سودهای مقطعی به دست آورید.
سرمایهگذاری فعال و غیرفعال هر دو ابزارهایی برای رسیدن به یک هدف هستند: حفظ و رشد سرمایه. انتخاب بین این دو به اهداف شخصی، میزان ریسکپذیری، شرایط بازار و حجم سرمایه شما بستگی دارد.
اگر بهتازگی وارد دنیای سرمایهگذاری شدهاید یا نمیخواهید درگیر تحلیلهای پیچیده شوید، مدیریت غیرفعال گزینهای مطمئن است. اما اگر زمان، دانش و آمادگی برای پذیرش ریسک دارید، روش فعال میتواند بازده بیشتری برای شما ایجاد کند.
در نهایت، هوشمندترین سرمایهگذاران کسانی هستند که بر اساس شرایط بازار و هدف مالی خود، ترکیب مناسبی از هر دو روش را انتخاب میکنند.
متن تحلیلی از منبع اصلی
در مدیریت سرمایه، هیچ نسخه یکسانی برای همه وجود ندارد؛ بلکه شخصیت سرمایهگذار، میزان ریسکپذیری، شرایط اقتصاد و هدف زمانی، تعیین میکند کدام مسیر مناسبتر است. در این میان، دو رویکرد بسیار رایج و شناختهشده وجود دارد: سرمایهگذاری فعال و سرمایهگذاری غیرفعال.
تخصیص دارایی و تنوعبخشی؛ ستونهای اصلی مدیریت سبد
پیش از آنکه بخواهیم وارد بحث مدیریت فعال یا منفعل شویم، باید دو اصل مهم مدیریت سبد را درک کنیم:
۱. تخصیص دارایی
یعنی تصمیم بگیریم چه سهمی از سرمایه در هر نوع دارایی قرار بگیرد.
برای مثال:
۴۰٪ سهام
۳۰٪ اوراق درآمد ثابت
۲۰٪ طلا
۱۰٪ داراییهای نوظهور مانند رمزارز
این نسبتها به ما کمک میکنند ریسک و بازده پرتفوی را کنترل کنیم.
راهنمای کامل سرمایهگذاری در ملک و ساختوساز
۲. تنوعبخشی
تنوع یعنی تخممرغها را در یک سبد نگذاریم. اگر بازار سهام سقوط کرد، داشتن طلا، املاک یا اوراق بدهی میتواند بخش بزرگی از ریسک ما را پوشش دهد.
ریاضیات مالی ثابت کرده است که تنوع صحیح میتواند بازده کلی سبد را افزایش و نوسانات آن را کاهش دهد.
سرمایهگذاری فعال چیست؟
سرمایهگذاری فعال یعنی شما (یا مدیر پرتفوی شما) در تلاش هستید بازدهی بیشتر از بازار به دست آورید. به عبارت سادهتر، هدف این است که شاخص کل، شاخص طلا یا هر معیار دیگری را «شکست دهید».
برای این کار باید:
تحلیل مداوم وضعیت اقتصادی
بررسی عملکرد شرکتها
دنبال کردن اخبار سیاسی و مالی
خریدوفروش به موقع داراییها
را انجام داد.
مدیران فعال معمولاً تیمهای تحلیلگری دارند که فرصتهای سودآور را شکار کرده و پیش از دیگران وارد موقعیت میشوند. اما در عوض، هزینهها و ریسکها نیز بالاتر است، چون معاملات بیشتر و تصمیمات پیچیدهتری نیاز دارد.
مزایای مدیریت فعال
امکان کسب بازدهی فراتر از بازار
انعطافپذیری بالا در تغییر ترکیب سبد
مناسب برای بازارهای بیثبات یا غیرکارا
معایب مدیریت فعال
ریسک معاملات متعدد
کارمزد و هزینههای بیشتر
نیاز به تحلیل حرفهای و تجربه بالا
سرمایهگذاری غیرفعال چیست؟
سرمایهگذاری غیرفعال یعنی سبد خود را مطابق روند کلی بازار ببندید و برای دورهای طولانی دست به آن نزنید. در این روش هدف ما غلبه بر شاخص نیست؛ بلکه همسو شدن با آن است.
بهعنوان مثال، فرد ممکن است واحدهای یک صندوق شاخصی بخرد که دقیقاً عملکرد شاخص کل بورس را تکرار میکند. یا ETF طلا تهیه کند و برای ماهها یا سالها آن را نگه دارد.
در این روش:
معاملات بسیار کم هستند
هزینهها و کارمزد پایین است
ریسک تصمیمگیریهای هیجانی کاهش مییابد
مزایای مدیریت غیرفعال
ریسک کمتر نسبت به روش فعال
اطمینان بیشتر نسبت به بازدهی نزدیک به شاخص
مناسب برای سرمایهگذاران مبتدی یا محتاط
معایب مدیریت غیرفعال
امکان کسب سودهای بزرگ و سریع کمتر است
در بازارهای نوسانی ممکن است فرصتهای مهم از دست برود
کدام روش برای چه شرایطی مناسب است؟
۱. شرایط اقتصادی
بازار پرنوسان و تورمی:
مدیریت فعال کارآمدتر است، زیرا فرصتهای دورهای سودآوری وجود دارد.
بازار آرام و منطقی:
سرمایهگذاری منفعل میتواند گزینهای مطمئنتر باشد.
۲. سطح ریسکپذیری
اگر فردی پرریسک هستید و میخواهید سود بالایی کسب کنید، مدیریت فعال مناسبتر است.
اگر به دنبال ثبات بیشتر هستید، مدیریت منفعل انتخاب خوبی است.
۳. اندازه سرمایه
سبدهای بزرگ معمولاً منفعل اداره میشوند، چون هزینه معاملات میتواند سود را از بین ببرد.
سبدهای کوچک امکان مانور بیشتری دارند و برای مدیریت فعال مناسبترند.
۴. کارایی بازار
در بازارهای غیرکارا (جایی که اطلاعات ناقص است و قیمتها دقیق نیستند)، مدیریت فعال میتواند سود ایجاد کند.
اما در بازارهای کارا، اغلب سرمایهگذاری منفعل عملکرد بهتری دارد.
مدیران فعال و منفعل چگونه عمل میکنند؟
مدیران فعال
مدام دادهها را تحلیل میکنند
معاملات متوالی انجام میدهند
از نوسانات بیشترین بهره را میگیرند
ممکن است در یک دوره سود عالی و در دورهای دیگر زیان سنگین بدهند
مدیران منفعل
پرتفوی را بر اساس یک شاخص میبندند
معاملات بسیار کمی انجام میدهند
ریسک خطای انسانی کاهش مییابد
هزینهها پایین است
کدام بهتر است؟ فعال یا غیرفعال؟
هیچ پاسخی بهصورت مطلق درست نیست. هر دو روش در جای خود کاربرد دارند. حتی بسیاری از کارشناسان توصیه میکنند ترکیبی از هر دو بهترین نتیجه را میدهد.
مثلاً:
بخش بلندمدت و کمریسک سبد → مدیریت منفعل
بخش کوچکتر و قابل ریسک → مدیریت فعال
این ترکیب کمک میکند هم از بازده کلی بازار عقب نمانید و هم در موقعیتهای خاص سودهای مقطعی به دست آورید.
جمعبندی
سرمایهگذاری فعال و غیرفعال هر دو ابزارهایی برای رسیدن به یک هدف هستند: حفظ و رشد سرمایه. انتخاب بین این دو به اهداف شخصی، میزان ریسکپذیری، شرایط بازار و حجم سرمایه شما بستگی دارد.
اگر بهتازگی وارد دنیای سرمایهگذاری شدهاید یا نمیخواهید درگیر تحلیلهای پیچیده شوید، مدیریت غیرفعال گزینهای مطمئن است. اما اگر زمان، دانش و آمادگی برای پذیرش ریسک دارید، روش فعال میتواند بازده بیشتری برای شما ایجاد کند.
در نهایت، هوشمندترین سرمایهگذاران کسانی هستند که بر اساس شرایط بازار و هدف مالی خود، ترکیب مناسبی از هر دو روش را انتخاب میکنند.
متن تحلیلی از منبع اصلی
- ۰ ۰
- ۰ نظر